کنار گذاشتن

برای زندگی باید ایده آلیسم، منطق، شعور و غرور را کنار گذاشت. پرسیدن اینکه چرا و برای چه، جستجوی بیش از حد برای جواب و گاهی امید واهی میتواند عاقبت تلخ داشته باشد.

پیشرفت

داشتن استعداد، شایستگی، پشتکار و برنامه ریزی تنها شروط پیشرفت نیستند. شانس و ارائه تصویری مطلوب از خود هم لازم است. گاه شانس یا ارائه ظاهری دلچسب از خود آنقدر اهمیت دارد که لیاقت و استعداد ندارد. باید توجه داشت در بسیاری از موارد پیشرفت ما را یک فرد دیگر تعیین میکند و این تصمیم را بر اساس حسی که به ما پیدا میکند اتخاذ مینماید نه بر اساس آنچه که جزء توانایی ماست. آدمهای ایده آل گرا دائما بر استعداد و لیاقت به عنوان معیار درستی پیشرفت تکیه دارند و مواجهه با یک بی لیاقت پیشرفت کرده آنها را عصبانی میکند. جوامع انسانی ۱۰۰ درصد منطقی رفتار نمیکنند. باید این را پذیرفت و از ایده آل طلبی - و تا حدی منطقی بودن - دست کشید تا حداقل کمتر ناراحت شد.

دفن

از زمان تولد تجربه و آموختن آغاز میشود. دیدن، شناختن مادر، راه رفتن، حرف زدن، دست چپ و راست،  مدرسه، معلم، الفبا، ریاضی، رد شدن از خیابان،دبیرستان، دیپلم، دانشگاه، کار، بیکاری، پول، بیماری، قسط، خانواده، مسئولیت، پیری. با هر تولد حرکت از نو آغاز میشود. با هر مرگ تمامی آموخته ها دفن و نابود میشود. چرا این آموخته ها به فرزند منتقل نمیشود؟

انسان

" هیچ حیوانی نیست که بویی از رحم و شفقت نبرده باشد بنابراین من انسانم". این را از فیلمی که مدتها پیش دیده بودم بیاد دارم. تا آدمی هست رنج و درد و تعدی هست. تا آدمی هست جنگ و قتل و تجاوز هست. ظالم، ستمگر، قاتل از جنس آدم هستند. شاید انحطاط بشر از آغاز خلقتش ناشی از این است که آدم ازجنس خاک زیر پا است و انتظار بیش از این نمیتوان از این مخلوق خلق شده از پستی ها داشت. تکبر، توهین، دشنام همه برخاسته از خمیر مایه انسانهاست. از پلیدی نمیتوان انتظار پاکی و زیبایی داشت. حالت بدتر این است که چرا انسان میتواند از حیوان پست تر شود؟ باز هم خمیر مایه مشکل دارد؟