گرد و خاک و سمپاشی
در کوره آجزی پزی که من در آن کار میکنم بوزینه چاقی قرار دارد که اتاقی برای خودش دارد. سالها پیش این بوزینه چاق را ادب کرده بودم و برای مدتی نسبتا طویل از من دوری میکرد. اکنون که مدتهاست به او توهین نکرده ام بنا را به پررویی قرار داده است.
یاد گرفتم برخی از آدمها بد مانند گرد و خاکی که روی وسایلمان مینشیند، آرام و بیصدا، به تدریج و بدون اینکه متوجه شویم وارد زندگی ما میشوند، باید هر از چندگاه خاک وجودشان را از زندگیمان پاک کنیم؛ یا مانند برخی حشرات و سوسکها با یک بار سمپاشی تا مدتی محو میشوند ولی باز می آیند. این سمپاشی تا ابد دوام ندارد و باز لازم است. محبت و نرم شدن ما و بیرون نکردن آنها فقط مقدار خاک جمع شده را افزوده و سم مورد نیاز را زیادتر خواهد کرد یعنی زحمت ما بیشتر خواهد شد.
پس پر روها را باید هر از چندگاه پشت دستی یا اردنگی زده و عقب برانید.
+ نوشته شده در جمعه بیست و هشتم خرداد ۱۳۹۵ ساعت 16:19 توسط من
|