داشته ها با ما کاری ندارند. بعد از مدتی ما به آنها جفا میکنیم و دلمان را میزنند. قدر داشته ها را نمیدانیم: سلامتی، پدر و مادر، پول، امنیت، خانه. به آنها عادت میکنیم و شکرگذار داشتنشان نیستیم. نداشته ها هستند که آزارمان میدهند. قدرشان را میدانیم، آرزوی داشتنشان را داریم، برای داشتنشان دعا میکنیم، برایمان عادی نمیشوند، فراموش نمیشوند. بیخیال آنها نمیشویم. نداشته ها انسان را غافل از خود نمیکنند. برای قدرشناسی و شکرگزاری باید نداشته، نداری و محرومیت وجود داشته باشد. آدمی که داراست قدردان نیست. سلامتی، صداقت، پول و کمک را که دارد قدر اعطا کننده (خدا، رفیق، همکار) را در اندک زمانی فراموش میکند و برایش عادی میشود. شاید هم بعد از مدتی اینها را وظیفه اعطا کننده بداند.