تنهایی
امشب فهمیدم باز هم تنهام. مهم نیست دور و برت که هست، وقتی هستند ولی بفکر خودشان هستند تو تنهایی. مریض شده ام و گفتند میخواهیم برویم منم گفتم بروید. بعد عذاب وجدان گرفتند که من تنها مانده ام. ولی من اصرار که چیز مهمی نیست بروید تا عذاب وجدان نگیرند. آنکه میخواهد برود باید برود ماندن دروغین و ناخالصش فایده ای ندارد. نباید در دل برای کسی سرمایه گذاری کرد چون برآورده نشدن توقع ات ضرر دوم است. ضرر اول انرژی و احساسی که گذاشتی، ضرر دوم دردی که از توقع برآورده نشده ات باید تحمل بکنی. نباید خوبی کرد مگر با قبول به اینکه قرار نیست جبرانی برای آن باشد. نباید دوست داشت مگر با قبول اینکه قرار نیست همیشه دوست داشته شوی یا حداقل برای همیشه ترا در دل جای بدهند. حالت عاقلانه تر این است که اصلا دوست نداشته باشی و در این حلقه نباشی تا فارغ از این حماقت باشی.
در آیه 3 از سوره الممتحنة قرآن آمده است:
"روز قيامت نه خويشان شما و نه فرزندانتان هرگز به شما سود نمى رسانند"
الان میفهمم در این دنیا و در حال خوش بما سود نمیرسانند چه رسد به آن زمان که خود در نیاز، تنگنا و هراس باشند.
+ نوشته شده در سه شنبه ششم فروردین ۱۳۹۸ ساعت 0:5 توسط من
|