من همیشه از مردم دوری میکردم ولی باید به طرفشان میرفتم

من همیشه از آدمهای چیپ فرار میکردم ولی باید به طرفشان میرفتم

من همیشه بدنبال کمال بودم ولی باید از چیزهای پست و مضخرف هم لذت میبرم

من همیشه ترسیده ام و فکر آینده بودم اما باید شجاع میبودم و به سیم آخر هم میزدم

من همیشه با کم ها و نا کارآمدی سر ناسازگاری داشتم اما باید خودم هم ناکارامد بودم

من همیشه سعی داشتم برنامه ریز باشم و اما باید عمدا بیفکر هم میبودم

من همیشه بدنبال عدل بودم ولی باید میفهمیدم این کمالگرایی است و کمالگرایی یعنی توهم

من همیشه منتظر بودم حقم را بمن بدهند اما باید میفهمیدم که که این انتظار احمقانه ای است.

...